یک وقت هایی در شرایطی قرار می گیری که استرس زیادی دارد و آن را موقعیت سختی می دانی در آن لحظه است که لکنتت به اوج خودش می رسد ، تپش قلب حسابی بالا گرفته ، دهان قفل شده و حرکات ثانویه یکی بعد از دیگری خود را نشان می دهد و در مغزت آشوبی می شود .

در این لحظه مغزت نمی تواند به چیز دیگری فکر کند و فقط تو می مانی و سختی آن لحظه و عذابی که می کشی ، این ماجرا تمام می شود امّا فکر و ذکرش و عذابی که می کشی تمامی ندارد بخصوص در لحظات ابتداییِ بعد از آن ماجرا اگر چه بعد از مدتی شاید آن را از یاد ببری ولی سنگینی اینطور خاطره ها هر وقت که یاد آن می افتی را احساس می کنی .

لحظه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

الان بخر تحویل بگیر خرید اینترنتی جستجوگر آموزش های کاربردی زناشویی فروش فلزیاب طلا یاب قوی هوکر عجایب